مردی تمام روزهای زندگی اش رامانند فیلمی می دیدهمان طور که به گذشته اش نگاه نگاه می کرد دو رد پا بر روی پرده ظاهر می شد یکی مال او و دیگری از آن خداوند آنگاه ایستاد و به عقب نگاه کرد در بعضی از جاها فقط یک رد پا وجود داشت اتفاقا ،آن محل ها مطابق با سخت ترین روزهای زندگی او بود روزهایی با بزرگترین دردها،رنج ها،ترس ها و..... آن گاه پرسید: خداوندا،تو به من گفتی در تمام ایام زندگی ام با من خواهی بود و من پذیرفتم که با تو زندگی کنم خواهش می کنم به من بگو چرا در آن لحظات درد آور مرا تنها گذاشتی؟ خداوند پاسخ داد: فرزندم تو را دوست دارم و به تو گفتم که در تمام سفر با تو خواهم بودمن هرگز تو را تنها نخواهم گذاشت نه حتی برای لحظه ای و من چنین نکردم هنگامی که در آن روزها یک رد پا بر روی شن ها دیدی من بودم که تو را به دوش می کشیدم.

(فرهنگ عامیانه برزیلی)

در جایی خواندم: در دوزخ و بهشت در کنار یک دیگر قرار دارد از در بهشت فرشته و از در دوزخ شیطان وارد می شود و انسان حق انتخاب دارد.
توضیح واضحات!!
روز نوشتما معنایش این نیست که ما هر روز تا نیمه شب بنشینیم وبرای شما قلم بزنیم، نه آقا جان! اسم این صفحه روز نوشت است ، ما هر وقت حس کنیم حرفی برای گفتن وجود دارد ،چیزی می نویسیم والا سکوت را که ارزش طلا دارد رها نمی کنیم وحرف های آسمان و ریسمان که به درد شما و ما وهیچ کس نمی خورد نگفتنش بهتر.
استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع است (
قادری)
 
 
روز نوشت
Double click here to edit this text.